در واقع می توان گفت کمرویی یکی دیگر از ویژگی های شخصیتی است که به شدت تحت تاثیر روابط انسان با اجتماع و اطرافیان قرار دارد.به طور کلی کمرویی یک سازه روانشناختی و در عین حال یک عارضه اجتماعی است که در جمع بروز میکند و فرد از مواجهه شدن با افراد ناآشنا و ارتباط اجتماعی گریزان است (افروز،۱۳۸۵).
اگرچه افراد کمرو در ظاهر بسیار آرام هستند اما در واقع ناآرامی،آشفتگی و اشتغال ذهنی زیادی را در مورد این که چطور توسط دیگران دیده میشوند را تجربه میکنند (سندرس، چستر، ۲۰۰۸). کودکان و نوجوانان کمرو بیشتر احتمال دارد که تنهایی، نارضایتی اجتماعی، ادراک منفی از خود، اضطراب و افسردگی را گزارش کنند (فوردهام[۳]، استیونسون هایند[۴]، ۱۹۹۹، ماسی، ۲۰۰۳، رابین، ۱۹۹۵).
در مطالعه ای که به بررسی ارتباط بین کمرویی و نشانه های بیماری در کودکان کمرو و غیر کمرو پرداخته است، به مدت چهار هفته، والدین، شکایت های جسمانی فرزندانشان و مشاهدات خود را ثبت کردند. بچه های کمرو بیشتر روزها از ناخوشی خود شکایت میکردند و والدین آن ها نشانه های ناخوشی بیشتری را در آن ها در مقایسه با کودکان غیر کمرو مشاهده کردند. از جمله آشفتگی های معده ای-روده ای بیشتر. تلویحات چندی در مورد این نتایج ارائه شده است. از جمله: احتمال آستانه انگیختگی پایین در محورهای هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال کودکان کمرو که در نتیجه خودشان و والدینشان در مورد نشانه های بیماری حساس تر هستند (چونگ[۵] و اوانس[۶]، ۲۰۰۲).
مطالعه ای توسط گری تراب[۷] نشان داد که میان کمرویی، اضطراب و افسردگی همبستگی مثبت وجود دارد (اسنهالاتا و مارتی، ۲۰۰۳).
خجالت،افسردگی، اضطراب و احساس انزوا مقوله هایی هستندکه مخرب زندگی افراد به حساب میآیند. زیمباردو، پیلکونیس و نوروود (۱۹۷۴) گزارش دادهاند که حدود ۴۰ درصد از جمعیت بیان کردهاند که مشکلاتی دارند که نتیجه مستقیم خجالت و کمرویی آن ها است (اندرسون و آرنولد،۱۹۹۹).
نظریه دلبستگی (بالبی،۱۹۸۰ )، نظریه شناختی (بک، ۱۹۶۷) و نظریه روان تحلیل گری (بلت و هومان، ۱۹۹۲) همگی بر این عقیده هستند که اختلال در ارتباط اولیه فرزندان و والدین برجسته کننده و پیشبینی کننده اختلالات بعدی دوران نوجوانی مانند افسردگی، اضطراب و کمرویی میباشد(رستیفو[۸] و بوگلز[۹]، ۲۰۰۹). نتایج تحقیق دیگری نشان میدهد که کنترل غیرمؤثر مادری، با اعتماد به نفس پایین و نشانه های اضطراب و افسردگی بالا در آن ها مرتبط بوده است(میلر، وارنر، ویکراماراتن و ویسمن، ۱۹۹۹).
با توجه به مباحث بالا این سئوال مطرح است که مجموعه عوامل مداخله گر در شکل گیری کمرویی چگونه در تعامل با یکدیگر عمل میکنند. در سالهای اخیر تلاش بسیاری از روان شناسان ارائه یک مدل جامع از عوامل مؤثر در شکل گیری کمرویی بوده است. هدف پژوهش حاضر پرداختن به بخشی از این عوامل است، زیرا پرداختن به تمام عوامل اثرگذار از توان این پایان نامه خارج است. از این رو در این پژوهش عوامل روان شناختی و خانوادگی با تأکید بر عملکرد والدین در پرورش فرزندان مد نظر میباشد.
۱-۳-سوال های پژوهش:
سئوالهای پژوهش حاضر بشرح ذیل میباشد.
۱-ارتباط بین عملکرد خانواده و کمرویی نوجوانان چگونه است؟
۲-رابطه بین اضطراب و کمرویی چگونه است؟
۳-رابطه بین افسردگی و کمرویی چگونه است؟
۱-۴-ضرورت انجام پژوهش:
لزوم انجام پژوهشهایی از قبیل پژوهش حاضر در کشور ما حداقل از چند جنبه قابل توجیه است. نخست: افزایش نگرانکننده آمارهای مربوط به کمرویی در سالهای اخیر به ویژه در میان جمعیتهای نوجوان و جوان جامعه.
دوم: اینکه احساس بهزیستی روانشناختی و به دنبال آن احساس نشاط، کارآمدی، خلاقیت، فناوری، تولید، خودکفایی، همه و همه در گرو سلامت جسمانی و روانی نیروهای انسانی جوامع است، از این رو است که امروزه مسئله بهداشت روان از اولویت های برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان جوامع است.
سوم: این که کمرویی یک هیجان پنهان و نادیده گرفته شده است که در زندگی بسیاری از افراد آشفتگی و هرج و مرج را بروز داده است. بررسی های انجام شده نشان میدهد که بیش از ۵۰ درصد مردم در زندگی شان شکل های مختلف کمرویی را در درجات متفاوت تجربه میکنند.
هرچند یک کودک کمرو ممکن است به ظاهر هیچ گونه ناراحتی برای معلمان و والدین ایجاد نکند، ولی به سبب رنج ناشی از احساس ناامنی و بی کفایتی از ناشادترین کودکان خواهد بود که پیوسته به دنیای درون خود پناه میبرد. بنابرین با توجه به پیامد های جبران ناپذیر کمرویی در زمینههای مختلف رشدی، و از آن رو که میتواند به عنوان یک عامل بازدارنده در رشد و گسترش ظرفیت ها، استعدادها و توانمندی های افراد تأثیرگذار باشد، بایدآن را به عنوان یک مسأله میان فردی ناسالم در رفتار کودکان و بزرگسالان مورد توجه قرار داد.
هرکس دودل بودن یا خجالتی بودن را در موقعیت های جدید اجتماعی احساس کردهاست. با وجود این، گاهی اوقات کمرویی ممکن است از طریق تداخل در حداکثر رشد اجتماعی کودکان و نوجوانان، یادگیری شان را نیز محدود کند. کمرویی اگر به عنوان یکی از خصایص رشدی شکل بگیرد، چنین کودکان و نوجوانانی احتمالا آسیب پذیر خواهند بود. همسالان ممکن است آن ها را طرد کنند و آن ها شانس کمی برای رشد مهارت های اجتماعی خود داشته باشند. در کودکانی که کمرویی به طور مفرط به سنین نوجوانی و بزرگسالی گسترش مییابد،آن ها خودشان را منزوی تر توصیف میکنند و دوستان کمی دارند و روابطشان با افراد جنس مخالف کمتر از همسالان آن ها است.
طبق نظر متخصصان، کمرویی یکی از جدی ترین مسایل کودکان و نوجوانان میباشد که از همان دوران اولیه رشد قابل مشاهده است و میتواند به ایجاد مشکلات در زمینههای مختلف سلامت روانی از قبیل کاهش اعتماد به نفس، عزت نفس و خودپنداره پایین، احساس کم ارزشی، احساس گناه، اضطراب، مشکلات ارتباطی، افسردگی، ضعف مهارت های اجتماعی، مسایل تحصیلی، حالت عصبی، مسایل روان پزشکی و…منجر گردد.
۱-۵-اهداف پژوهش:
هدف کلی :شناخت رابطه عملکرد خانواده با ویژگی های روانشناختی و کمرویی نوجوانان.
اهداف جزیی:
-
- شناخت عملکرد خانواده نوجوانانی که از کمرویی رنج میبرند.
-
- بررسی میزان اضطراب نوجوانان کمرو.
- بررسی میزان افسردگی نوجوانان کمرو.
۱-۶-فرضیه های پژوهش :
– عملکرد ضعیف خانواده با کمرویی نوجوانان رابطه مستقیم دارد.
-بین میزان کمرویی و اضطراب رابطه مستقیم وجود دارد.
-بین میزان کمرویی و افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.