۲- سازمان های غیر حکومتی بینالمللی[۱۰]
این سازمانها به دو گروه سازمان های فراملی منفعت گرا (مثل مایکروسافت) و سازمان های فراملی غیرانتفاعی (مثل عفو بین الملل)[۱۱] تقسیم میشوند.
در نگاه اول تمایز بین دو نوع سازمان های یاد شده ساده به نظر میرسد. اعضای سازمان های حکومتی بینالمللی را دولتها تشکیل میدهند و نمایندگان حکومت ها در آن ها حضور مییابند. اما اعضای سازمان های غیر حکومتی بینالمللی بازیگران غیر حکومتی میباشند. به هر حال، وجود عضویت مرکب در سازمان هایی نظیر سازمان بینالمللی کار این تمایز را دچار ابهام میکند. از اینرو، به نظر میرسد بهترین شیوه برای تمایز و طبقه بندی سازمان ها توجه به چگونگی تأسيس آن ها میباشد. در صورتی که یک سازمان بینالمللی نه از طریق یک موافقت نامه بین حکومتی تأسيس شده باشد و نه در نتیجه تصمیم یک سازمان حکومتی بینالمللی، در این صورت چنین تشکلی سازمان غیر دولتی بینالمللی نامیده می شود.
نویسندگان یاد شده در دومین طبقه بندی خود از سازمان های بینالمللی تحت عنوان «طبقه بندی تحلیلی»[۱۲] دو معیار را مبنای کار خود قرار میدهند. بر اساس معیار «صلاحیت و توانایی»، سازمان های بینالمللی را به دو گروه سازمان های بینالمللی با صلاحیت و توانایی فراگیر و جامع و سازمان های بینالمللی با صلاحیت و توانایی موضوعی – خاص می توان تقسیم بندی کرد. در مقوله نخست، سازمان هایی نظیر سازمان ملل و اتحادیه اروپا و در مقوله دوم سازمان هایی مثل سازمان جهانی کار و سازمان جهانی بهداشت[۱۳] قرار می گیرند. دومین معیار برای تقسیم بندی سازمان های بینالمللی مسئله عضویت میباشد. براین اساس، سازمان های بینالمللی به دو گروه سازمان های دارای عضویت جهانی و سازمان های دارای عضویت محدود تقسیم میشوند. از جمله سازمان گروه نخست به سازمان ملل یا سازمان جهانی کار و از گروه دوم به اتحادیه اروپا یا آژانس فضایی اروپا می توان اشاره کرد (ریتبرگر و زنگل، ۱۳۸۹، ۱۵).
۲-۳- نقش و عملکرد سازمان های بینالمللی
۲-۳-۱- نقش
درباره نقش سازمان های بینالمللی دو دیدگاه افراطی وجود دارد. مطابق دیدگاه برخی از نویسندگان و صاحب نظران سازمان های بینالمللی پیشگام و پیشقر اول یک حکومت جهانی در حال ظهور میباشند. در نتیجه گسترش و تقویت سازمان های بینالمللی، قدرت و حاکمیت دولت های ملی کم رنگ و تضعیف شده و زمینه برای شکل گیری یک حکومت جهانی فراهم می شود. مطابق دیدگاه دوم، برخی از نویسندگان بر این باورند که تلاش سازمان های بینالمللی برای پیشبرد همکاری در بین دولت های مستقل بی فایده و عبث میباشد. در این دیدگاه چنین فرض می شود که دولت های ملی همچنان به عنوان بازیگر اصلی سیاست بینالمللی مانده و کسب قدرت و پیشبرد منافع ملی هدف اصلی آن ها محسوب می شود. بنابرین، تلاش سازمان های بینالمللی برای واداشتن دولتها به دست کشیدن از منافع خود و همکاری با یکدیگر بی فایده است.
به نظر میرسد هیچ یک از این دیدگاه های افراطی بیانگر نقد واقعی سازمان های بینالمللی در عصر حاضر نمی باشد. واقعیت این است که امروزه دولت های ملی با برخورداری از قدرت و اقتدار نهایی هم چنان به عنوان واحدهای سیاسی و بازیگران اصلی صحنه سیاست بین الملل باقی مانده اند. با این حال، تعییر و تحول، انطباق و سازگاری و کثرت مراودات بین دولتی و فراملی نشانه هایی از وابستگی متقابل فزاینده در دنیا میباشند. درست است که دولتها همچنان واحدهای سیاسی اصلی و مسلط محسوب میشوند اما در درون نظام دولتها، سازمان های بینالمللی کارکردهای مفیدی میتوانند ایفا نمایند.
به نظر یکی از صاحب نظران و نویسندگان مسائل سازمان های بینالمللی بنام «روی بنت »، کارکرد و نقش اصلی سازمان ها عبارت است از فراهم آوردن ابزار همکاری در بین دولتها در حوزه هایی که در آن ها همکاری مزایا و فوایدی برای همه یا تعداد زیادی از دولتها در پی دارد. در موارد متعددی سازمان ها نه تنها مکان و عرصه ای فراهم می آورند که در آن ها تصمیماتی برای همکاری اتخاذ می شود بلکه همچنین ابزار و سازوکار اداری لازم را نیز برای تبدیل این تصمیمات به اقدامات عملی ایجاد میکنند. به نظر نویسنده یاد شده، کارکرد و نقش دیگر سازمان های بینالمللی فراهم آوردن مجاری متعدد ارتباطات در بین حکومتهاست به نحوی که زمینههای همکاری و وفاق شناسائی شده و امکان دسترسی راحت در زمان بروز مشکلات فراهم شود. واقعیت این است که هنوز منازعه بین دولتها امری گریز ناپذیر است. در چنین شرایطی، وجود سازمان های بینالمللی متعدد و کارگزاری های وابسته به آن ها برای کاهش آثار و پیامدهای منفی منازعات ضروری میباشد. به عنوان مثال، سازمان ملل متحد چند رکن مهم دارد که از جمله وظایف اصلی آن ها حل و فصل منازعات بینالمللی میباشد. (Benett, 1995,2 ).
نویسنده دیگری به نام «کلیوآرچر» معتقد است که سازمان های بینالمللی سه نقش عمده قاب شناسائی ایفا میکنند:
- نقش ابزاری
شاید مهم ترین نمود نقش سازمان های بینالمللی این است که به عنوان ابزاری توسط اعضایش برای اهداف ویژه ای به کار برده میشوند. مخصوصاً این مطلب درباره سازمان های بین الدولی خاصی صدق میکند که قدرت محدود کردن و اقدام مستقیم بر کشورهای مستقل دارای حاکمیت در آن ها وجود دارد.
- محل تشکیل اجلاس
دومین تصویر از نقش سازمان های بینالمللی بیانگر این است که این نهادها محل تشکیل جلسات و یا صحنه ای هستند که اقداماتی در آنجا صورت میگیرد. لذا سازمان ها مکان ملاقات و تجمع را برای اعضا جهت مذاکره، مجادله، همکاری و یا مخالفت با آرای یکدیگر فراهم میکنند.
- بازیگر
سومین نقش منسوب به سازمان های بینالمللی مربوط به بازیگر است. لغت مهم در اینجا واژه «مستقل» است. اگر این کلمه به این معنی است که سازمان های بینالمللی یا حداقل بعضی از آن ها میتوانند در صحنه جهانی بدون تاثیر پذیرفتن از نیروهای خارجی فعال باشند، سخت است که کشوری را یافت که این معیار را اجرا کند زیرا بسیاری از کشورهای دارای حاکمیت مستقل نیز به این صورت عمل نمی کنند. (آرچر، پیشین ،۱۰۸).
۲-۳-۲- عملکردهای سازمان های بینالمللی