۵٫ جّوپدرانه: در این جوّ، معلمان با یکدیگر خوب کار نمیکنند و همین امر سبب بروز عدم هماهنگی در بین آن ها میشود. معلمان از روابط دوستانه برخوردار نیستند. روحیه آن ها به طور محسوسی پایین است و ازنظر تأمین نیازهای اجتماعی ناراضی هستند. مدیر در هر جا که باشد به نظارت و کنترل رفتار معلمان میپردازد.
۶٫ جّوبسته: در این جوّ، معلمان خود را در امور مدرسه درگیر نمیسازند. رضایت شغلی معلمان در سطح پایینی است. معلمان سعی میکنند از طریق برقراری روابط انسانی با یکدیگر و روابط خصوصی خود را راضی سازند. غیر از آن ها که سنشان بالا است و توان تغییر شغل و ترک مدرسه را ندارند، اکثر معلمان علاقهمند به ترک شغل خود هستند (هالپین و کرافت،۱۹۶۳).
۲-۱-۲-۳- ابعاد جوسازمانی
-
-
- طراحی سازمانی: وضوح و روشنی اهداف و مقاصد سازمان و روشنی رسالتها و مامؤریت سازمان برای کارکنان، همچنان داشتن ساختار گزارش دهی مشخص و مجموعه مهارتهای موردنیاز برای اجرای وظایف که کارکنان مستلزم داشتن آن ها است.
-
-
- ویژگیهای شخصیتی شغل: به ویژگیهای جوسازمانی اشاره دارد که؛ سازمان در گزینش و بهکارگماری کارکنان طوری عمل کردهاست که کارکنان برای به فعلیت درآوردن استعدادهایشان تشویق میشوند و موردحمایت قرار میگیرند و همچنان در سازمان احساس ارزشمندی میکنند و احساس میکنند که در این شغل تمام مهارتها و تواناییهایشان به چالش کشیده میشود.
-
- روابط میان همکاران: مشخص کننده نوع و شدت روابط انسانی، میزان همکاری، کمک و هدایت و درک ارزشهای کاری، در میان اعضای سازمان میباشد.
-
- فرهنگ محیط کار: شاخصی است که؛ میزان صمیمیت و دوستی حاکم در روابط بین مدیران و کارکنان و ارتباط روشن و سریع میان آن ها را نشان میدهد.
-
- مدیریت ارشد: به بررسی میزان ارتباط سازنده مدیران سازمان با کارکنان به منظور کمک و راهنمایی و حمایت آن ها، رفتار عادلانه با کارکنان، قدردانی از عملکرد کارکنان و هم چنان تعیین استانداردها میپردازد.
-
- سرپرستی یا نظارت مستقیم: این شاخص به بررسی درجه و میزان تدوین اهداف روشن و انتظارات عملکرد در سازمان میپردازد. راهنماییهای لازم و ارائه بازخورد و گوش دادن به دغدغههای کارکنان، از جانب مدیران و رهبران سازمانها، عملکرد بهتری کارکنان را به دنبال دارد.
-
- فرایندهای کاری: به بررسی چگونگی انجام وظایف شغلی، مسئولیتها، استفاده مؤثر از فرایندهای کاری و انجام بهموقع مسئولیتها و وظایف شغلی در سازمان میپردازد.
- ارتباطات: این شاخص به بررسی نوع ارتباطات درونسازمانی میپردازد. در بعضی سازمانها ارتباطات محدود به سلسلهمراتب رسمی ارتباطات است؛ اما در شبکه های ارتباطی چندجانبه و غیرمتمرکز که ویژگیهای سازمانهای انسان گونه است، سطوح بالاتری از خشنودی و رضایت در کارکنان حاصل میشود (پلاس دلتا، ۲۰۱۱).
۲-۱-۲-۴- رویکردها و مدلهای جوسازمانی
- رویکرد ساختاری[۱۰۴]:
این رویکرد به جوّ، اساساً به عنوان ویژگیها و خصوصیات وابسته به یک سازمان توجه دارد. این ویژگی همواره با سازمان وجود دارد و از ادراک اعضاء سازمان مستقل است. رویکرد ساختاری ما را به ارتباط بین هدف و معیارهای ادراکی جوسازمانی هدایت میکند. گیون[۱۰۵] این مسئله را مطرح ساخت که جوسازمانی، ویژگیهای سازمان را مورد ملاحظه قرار داده، پس درک صحیح باید بر اساس هدف و معیارهای بیرونی، ارزشیابی گردد. پاین و پاق[۱۰۶] تجزیهو تحلیل عمدهای از اجزاء دیدگاه ساختاری ارائه نمودهاند که بر این اساس، موقعیتهای واقعی در شرایط سازمانی، عامل تعیینکننده نظریات، ارزشها و ادراکات کارکنان از وقایع سازمان است؛ بنابرین جوهای مختلف در ابعاد مختلف رفتار سازمانی مانند اندازه سازمان، درجه تمرکز در تصمیمگیری، تعداد سطوح در سلسلهمراتب، ماهیت فنّاوری مورداستفاده و حوزهای که قوانین رسمی و خطمشیهایی که رفتار فرد را نهی میکند، ظاهر میگردد. شکل زیر نمایانگر این مسئله است که ساختار سازمانی، یک جوسازمانی را با خواص مستقل از خودش که اعضاء سازمان آن را دریافت میکنند، خلق میکند. به عبارت سادهتر؛ جوّ یک آشکارگر هدف در ساختار سازمانی است که افراد با آن مواجه گردیده و آن را درک و دریافت میدارند.
ساختار سازمانی
جّو سازمانی
فرد مشاهدهکننده (ادراکات فردی)
۲ – رویکرد ادراکی[۱۰۷]
این رویکرد اساس و ریشه جوسازمانی را در افراد متمرکز میداند. رویکرد ادراکی اظهار میدارد که افراد متغیرهای موقعیتی را به روشی که ازلحاظ روانشناسی برای آن ها معنیدار است، تفسیر نموده و به آن پاسخ میدهند. برای فهم بهتر این رویکرد لازم است دو فرایند ادراکی یعنی؛ گزینش ادراکی[۱۰۸] و تنظیم ادراکی[۱۰۹] را موردبررسی قرار دهیم.
الف – گزینش ادراکی؛ به طور خلاصه، عمل انتخاب از بین محرکهای گوناگون را گزینش ادراکی مینامیم. عوامل مؤثر بر گزینش ادراکی را میتوان به دودسته تقسیم کرد؛ عوامل خارجی و عوامل داخلی. عوامل داخلی خود به چند عامل دیگر تقسیم میشود که عبارتاند از؛
۱٫ شدت: هر چه شدت محرک بیشتر باشد، امکان اینکه موردتوجه قرار گیرد بیشتر است. یکصدای قوی، نور خیره کننده و بوی شدید از یکصدای خفیف، نور کم و بوی ضعیف بیشتر جلوه میکند.
۲٫ اندازه: هر چه محرک بزرگتر باشد، احتمال اینکه موردتوجه قرار گیرد بیشتر است. با بهرهگیری از این اصل است که سعی میشود آگهیهای تبلیغاتی بازرگانی در تابلوها و نشریات تبلیغ در معابر حتیالامکان بزرگتر و در نتیجه چشمگیرتر باشند.
۳٫ درجه اختلاف باهم: هر پدیدهای به محیط و زمینهای، جهت وقوع نیاز دارد. در حقیقت به هنگام مقابله و مقایسه با محیط است که به درجه اختلاف و در نتیجه درجه نسبی محرک پی میبریم.
۴٫ تکرار و تداوم: تکرار نیز امکان جلب نظر کردن پدیده را افزایش میدهد. چنان که یکبار به محرکی وقعی گذاشته نشود، بهاحتمالزیاد وقتیکه وقوع آن تکرار شود، موردتوجه قرار میگیرد. تکرار، حساسیت و هوشیاری ما را نسبت به محرک بیشتر میکند.
۵٫ حرکت و جنبش: تحرک محرک نیز با جلب نظر کردن و در نتیجه دریافت و پذیرش آن از طرف شخص، ارتباط مستقیم دارد. در حوزه دید ما اشیایی که دارای حرکت و جنبش هستند.
۶٫ تازگی و آشنایی: بهطورکلی رویدادهایی تازه در محیط تازه زودتر موردتوجه قرار میگیرند. به عنوانمثال چرخش شغلی که طی آن کارمند هرچند وقت یکبار به شغل تازهای گمارده میشود، مادام که تازگی وظایف و مسئولیتها در محیط آشنای سازمان ادامه داشته باشد و فرد هنوز به آن ها عادت نکرده است، باعث جلبتوجه میشود (موران و ولکوین، ۱۹۹۲).
عوامل داخلی مؤثر بر ادراک عبارتاند از؛
۱٫ انگیزش: هر فرد محرکهای خارجی را در پرتو نیازها، خواستهها و علایق خود میبیند و به آنچه با نیازهای او هماهنگی ندارد عطف توجه نمینماید.