نودهی و همکاران (۱۳۸۹)، در پژوهش خود با عنوان ” طراحی مدل مناسب تعالی سازمانی در آموزشوپرورش: (مدارس مقطع متوسطه نظری)” به طراحی مدل مناسب تعالی سازمانی در آموزشوپرورش پرداختهاند. به این منظور، مدارس متوسطه نظری شهر تهران و کرج انتخاب شدند. با بهره گرفتن از نمونهگیری طبقهای – خوشهای انتظارات ذینفعان، شامل دانشآموزان، معلمان، مدیران، اولیاء و کارشناسان متوسطه نظری به وسیله پرسشنامه باز پاسخ و تحلیل محتوای آن ها مشخص گردید و از طریق گروه کانونی جمعی از متخصصان مدیریت، اقدامات مدیریتی متناظر با این انتظارات به عنوان توانمند سازها، به همراه نتایج حاصله، در قالب رویکرد سیستمی، تدوین، خوشهبندی و نامگذاری شدند. معیارهای استخراجشده مدل در بعد توانمند سازها، شامل مدیریت و رهبری، مدیریت اخلاق و مسئولیت اجتماعی، مدیریت منابع (فیزیکی، مالی، اولیاء، فناوریها)، مدیریت یادگیری، روابط انسانی، کارکنان، دانشآموزان و در بعد نتایج شامل دانشآموزان، اولیا، کارکنان و عملکرد میشود.
شاطالبی[۲۶] و شمسی[۲۷] (۲۰۱۱) در پژوهش خود با عنوان “بررسی عوامل مؤثر در افزایش کیفیت کارگاههای فنی در مدارس ازنقطهنظر معلمان و دانشآموزان” به بررسی عوامل آموزشی، پژوهشی، رفاهی، زیستمحیطی و مدیریتی پرداختهاند. پژوهش از نوع توصیفی بوده و نمونه آماری شامل ۲۴۴ نفر از مردم است که از یک جامعه با جمعیت ۳۵۰۸ نفر انتخاب شده است. روش نمونهگیری تصادفی و ابزار اندازهگیری پرسشنامه محقق ساخته ۴۷ سؤالی است. روایی پرسشنامه با استفاده ازنظر چند تن از متخصصان و شرکتکنندگان و پایایی با بهره گرفتن از روش آلفای کرونباخ (۹۷/۰) تأییدشده است. از روشهای آمار توصیفی و استنباطی نیز برای تجزیهو تحلیل داده ها استفاده شده است. تجزیهو تحلیل داده ها نشان میدهد که تمامی عوامل، نقشی بسیار زیاد (بالاتر از میانگین) در توسعه کیفیت آموزشی بازی میکنند. همچنین تفاوت معناداری میان نظر دانشآموزان و مکان مدرسه آنان و همچنین نوع رشته آنان وجود دارد.
باراکوسکایت[۲۸] و همکاران (۲۰۱۳) در پژوهش خود با عنوان “عوامل کیفیت آموزشی در آموزش عمومی مدارس لیتونی” به شناسایی عوامل مدیریتی که باعث تغییر در کیفیت آموزش میشود، پرداختهاند. روش تحقیق، مصاحبه با خبرگان و پرسشنامه بوده و نمونه آماری شامل ۴۴۸ نفر از دانشآموزان، ۴۴۸ نفر از والدین آن ها و ۲۰۰ نفر از معلمان را در برگرفته است و ۲۱ نفر از مدیران به عنوان خبرگان در این تحقیق حضورداشتهاند. دانشآموزان و والدین آن ها به محیط ایمن، ارتباطات و ارزیابی دقیق، اهمیت میدهند و معلمان و مدیران، اهمیت بیشتری به سازماندهی و رویههای آموزشی به کار گرفتهشده دادهاند.
لیتل[۲۹] و ویلیامز[۳۰] (۲۰۱۰) بر تأثیر مشارکت دانشآموزان در کیفیت تجربه آنان، از طریق پرسشنامه و تحقیق پیمایشی و ارائه آن به کارکنان و انجمنهای دانشآموزی در دوره ها و سطوح دپارتمانی تمرکز کردهاند و به این نتیجه رسیدند که حاکمیت سازمانی و مکانیسمهای پاسخگویی وجود دارند که از طریق حضور دانشآموزانی که از انتخابهای خودآگاهاند، به وجود آمده است. همچنین دانشآموزان قادر به ابراز نظراتشان به دولت و سیاستگذاران آموزشی سطح بالاتر هستند، زیرا آن ها عضوی از گروههای ممیزی سازمانی خارجی و نمایندگان ملی دانشجویی هستند.
همچنین در تحقیق دیگری نتایجی با ترکیب مطالعات انجامشده بر ادراک دانشآموزان از کیفیت خدمات، چهار متغیر مستقل توسط سهیل و شیخ (۲۰۰۴)، ژوزف و همکاران (۲۰۰۵) و کنینگتون، هیل و راکوسا (۱۹۹۶) به دستآمده است که عبارتاند از: کارکنان، امکانات فیزیکی مؤسسه عالی، دسترسی به امکانات و هزینه دوره های برگزارشده. (سادهارانی، راویندران، کالپانا، ۲۰۱۲).
با توجه به الگوهای ارائه شده در زمینه کیفیت آموزشی، کیفیت عملکرد مدارس نیز میتواند از جنبههای مختلفی موردبررسی قرار گیرد. تمامی الگوهای ارائه شده، کیفیت عملکرد را بر اساس یک مجموعه از معیارهای داخلی اندازهگیری میکنند، اما الگوی مشروعیت داشتن به نظر افراد بیرون از جامعه به عنوان قضاوت کنندگان در این مورد اهمیت میدهد و زمانی عملکرد یک مدرسه را باکیفیت میداند که افراد بیرون از مدرسه (والدین و یا حامیان مالی) مدرسه را دارای وجهه اجتماعی قابلقبول و معتبر بدانند. بنابرین در تحقیق حاضر، محقق قصد دارد تا با معرفی مفهوم مشروعیت و توجه به مؤلفههایی از کیفیت عملکرد که از منظر مشروعیت بررسی میشوند، به بررسی تأثیر این مؤلفهها -شامل اطلاعات، اعتبار، پاسخگویی، مسائل ملموس و ایمنی- بر رضایت والدین در دبیرستانهای غیرانتفاعی دخترانه شهر تهران بپردازد. در ادامه به تعریف واژه مشروعیت پرداخته میشود.
۲-۵- مشروعیت
مطابق با نظریه های سازمانی و مشروعیت، یک سازمان مطلوب و پاسخگو در مورد فعالیتهایش، سازمان مشروع شناخته میشود. در میان دیدگاههای متفاوت درباره مشروعیت، تعریف ساچمن (۱۹۹۵) از مشروعیت سازمانی که بهصراحت نقش مخاطب اجتماعی را به رسمیت میشناسد، عبارت است از: “درک یا فرضی در مورد اینکه اقدامات یک نهاد مطلوب، مناسب و یا متناسب با سیستمهای اجتماعی هنجارها، ارزشها، باورها و تعاریف باشد”. بنابرین با پاسخگویی به خواستههای مخاطبان، آن ها سازمان را مشروع شناخته و حمایت خود را از فعالیتهای سازمان به عمل میآورند. همچنین مطابق با نظر بیتکتین[۳۱] (۲۰۱۱)، مشروعیت عبارت است از “سطحی از پذیرش اجتماعی توسط مجموعهای از فعالیتها” (پارک[۳۲] و همکاران، ۲۰۱۱: ۱۵۷۷).
دیدگاههای متعددی درباره مشروعیت سازمانی وجود دارد. برای مثال برخی از دیدگاهها بر این باورند که سازمانها بر مبنای قوانین جامعه عمل میکنند و در صورتیکه بر مبنای قوانین عمل نکنند، جامعه حق دخالت دارد. پارسونز[۳۳] (۱۹۵۶)، از اولین نویسندگان درباره مفهوم مشروعیت سازمانی معتقد است که جامعه از این مفهوم برای ارزیابی مفید بودن سازمانها و خروجیهای آن استفاده میکند و همچنین معتقد است که سازمانها باید گامهایی در جهت تضمین مشروعیت بردارند. در حمایت ازنظر پارسونز، ماورر[۳۴] (۱۹۷۱)، بیان میکند که مشروعیت روندی است که در آن یک سازمان حقوق خود را برای موجودیت در یک سیستم ارشد تأیید میکند و معتقد است مشروعیت ضامن تناسب بین فعالیتهای سازمانی مرتبط با ارزشهای اجتماعی و هنجارهای رفتاری پذیرفتهشده در یک سیستم اجتماعی بزرگتر است. میر[۳۵] و اسکات[۳۶] مشروعیت را به عنوان مشتقی از تناسب میان سازمان و محیط فرهنگی آن در نظر میگیرند و معتقدند که سازمانها وقتی مشروع هستند که قابلفهم و مطلوب باشند (پارک و همکاران، ۲۰۱۱).