بوردیو درکتاب تمایزش، برای شکل گیری کنش یا عمل، به چگونگی ارتباط میان سه مفهوم منش، سرمایه و میدان پرداخت که به نظر میرسد، آن چه که _اصطلاحاً_ به عنوان نخ تسبیح این سه مهره یا مفهوم ازاهمیت خاصی برخوردار است، مفهوم سلیقه درمنظر بوردیو میباشد که خود او نیز در نمودار فرایند شکل گیری سبک زندگی به آن اشاره نموده و نقش کلیدی آن را یادآورشده است؛ ازطرفی، بوردیو براین باوراست که الگوهای مصرف اصلی ترین عوامل ایجاد کننده سبک های زندگیاند (باکاک، ۱۳۷۱: ۹۹) براین اساس، اهمیت مفهوم سلیقه _که مهم ترین عامل انتخاب در چگونگی مصرف درابعاد گوناگون است_ دوچندان می شود؛ به گونه ای که بوردیو ذوق و سلیقه را فرمول مولد سبک زندگی معرفی کرده و معتقد است: ذایقه و ترجیحات زیباشناختی متفاوت، سبکهای زندگی متفاوتی را ایجاد میکنند؛ به گونه ای که پیش تر نیز به آن اشاره شد، که سبک زندگی در واقع، عینیت یافته و تجسم یافته سلیقه و ترجیحات افراد میباشد (باکاک، ۱۳۸۱: ۹۶).
منش ازدیدگاه بوردیو
به اعتقاد بوردیو، منش، اجتماع و فرد را پیوند میدهد، به طوری که مردم ازطریق ساختار ذهنی خود با جهان اجتماعی مرتبط شده و آن را مشاهده میکنند، میفهمند، احساس میکنند و ارزیابی میکنند. (ریتزر، ۱۳۸۹: ۳۱۳)
منش اسلامی
آن چه که ازبرآیند نظرات بوردیو ازمفهوم هبیتاس یا منش مستفاد میشود، این است که منش همان مجموعهای ازخلق و خویهای پایداری درانسانها هستند که به نوعی به عنوان سرمایه عاملان اجتماعی تلقی میشوند و نوعی ساختار محسوب میشوند که افراد بر اساس چنین نظامهای درونی شدهای عمل میکنند؛ که بوردیو ازآن با عنوان «ناخودآگاه فرهنگی» یاد میکند؛ بنابرین، منش در چگونگی کنشهای افراد درمیدان اجتماعی مؤثر است؛ به طوری که به شکل گرفتن کنشهای حال و آینده آنان کمک کرده و سازنده است؛ البته نه به طور اتفاقی و بدون طرح، بلکه به صورت نظاممند شکل گرفته است؛ ازاین رو، بوردیو با بهره گرفتن از مفهوم منش، فرآیندی را توضیح میدهد که به واسطه آن، عاملها و عملکردهای تغییر سبک زندگی را بازتولید میکنند(ایگلتون، ۲۴۰:۱۳۸۱ ) به هر حال، بوردیو معتقد است منش، خود را درعملیترین فعالیتهای ما ازقبیل نحوهخوردن، راه رفتن، سخنگفتنمان ظاهر میکند. (ریتزر، ۱۳۸۹: ۳۱۵) البته منش به تنهایی عمل نمیکند؛ بلکه بوردیو معتقد است، کنش نتیجه رابطه بین تمایلات شخص (منش) و جایگاه او درمیدان (سرمایه) است (گرنفل، ۱۳۸۹: ۱۰۶).
یکی از راه هایی که میتوان به درک بهتری از مفهوم سبک زندگی از نظر اندیشمندان مختلف دست یافت، بررسی عناصر و مؤلفه هایی است که ایشان برای سبک زندگی بر شمرده و یا در تحقیقات خود از آن ها به عنوان شاخصه بهره بردها ند. در اینجا منظور از مؤلفه اموری است که مصداق عینی سبک زندگی محسوب میشوند. بنابرین، اموری که از سوی محققان به عنوان عوامل مؤثر بر سبک زندگی پیشنهاد شده (مواردی مانند میزان درآمد و تحصیلات)مؤلفه در نظر گرفته نمی شود.
۲-۵ شاخص های سبک زندگی
عناصری که زیمل، وبلن و وبر در آثار خود از آن ها یاد کرده اند، عبارت است از: شیوه تغذیه، خود آرایی (نوع پوشاک و پیروی از مد) نوع مسکن (دکوراسیون، معماری و اثاثیه) نوع وسیله حمل و نقل، شیوه های گذران اوقات فراغت و تفریح، اطفار( رفتارهای حاکی از نجیب زادگی یا دست و دل بازی، کشیدن سیگار در محافل عمومی، تعداد مستخدمان و آرایش آن ها). آن چنان که از تعریف آدلر از سبک زندگی معلوم است او سبک زندگی را شامل همه رفتار و افکار و احساسات فرد و حرکتش به سوی هدف میداند. درمهمترین تحقیقات میدانیِ اولیه مبتنی بر سبک زندگی میت وان به کارهای چاپین (۱۹۳۵) و اسول (۱۹۴۰)اشاره کرد که در آن ها تکیه اصلی بر بررسی محل سکونت، نوع خانه، وسایل اتاق نشیمن و دیگر جلوه های عینی شأن و منزلت بود (ای. اس. اس، جلد ۱۵ :۲۲-۳۲۱) کلاکهون، ( ۱۹۵۸ ) در یک جمع بندی در مورد شاخصه های مورد مطالعه سبک زندگی در دهه پنجاه، به رفتارهای شخصی مصرفی که حاکی از ترجیحات فردی است اشاره میکند؛ مواردی مثل: نحوه استفاده از صنایع فرهنگی، تفریحی و ورزشی، نحوه بازی کردن و لباس پوشیدن.(ای. اس. اس، جلد ۳ : ۲۲-۳۴۲)
گُردُن، در جمع بندی خود چند عامل مهم را در مطالعه سبک زندگی بر می شمرد: الگوهای مصرف، نوع لباس، نحوه صحبت، نگرش ها و الگوهای مربوط به نقاط تمرکز علاقه مندی در فرهنگ مانند امور جنسی، عقلانیت، دین، خانواده، میهن پرستی، آموزش، هنرها و ورزش ها (گردن،۱۹۶۳: ۱۹). پارسونز، در کتاب مشهور خود، (نظام اجتماعی ۱۱ )، جنبه هایی از سبک زندگی را مطرح میکند که ناشی از فناّوری مدرن است و در آن روزها سبک زندگی افراد (به خصوص خانواده ها) را نشان می داده است؛ مواردی مثل خودرو(ها)ی خانواده، یخچال، ماشین لباسشویی و تلویزیون. او معتقد است با توجه به از بین رفتن رواج استفاده از مستخدم، دیگر از این ملاک نمی توان بهره برد. او همین تغییرات را در مورد استفاده از اشیای عتیقه، گزارش میکند. چرا که مدرن بودن، دیگر عرصه را برای معیارهای سنتی تنگ کردهاست(پارسونز،۱۹۶۴ : ۵۱۵). برلسون و استینر مؤلفه های سبک زندگی را در اوقات فراغت و ذوقیات و نحوه مصرف مناسب پول می جویند؛ مواردی مثل رسیدگی به وضع ظاهری و لباس، آداب معاشرت، سلیقه زیبا شناختی، سرگرمی ها (اعم از تفریحی و ورزشی، از قایق سواری و چوگان گرفته تاتنیس و بولینگ)، خوردنی ها (از شکلات کش دار شیرین گرفته تا نوع نرم و تلخ آن). (برلسون و استینر،۱۹۶۴ : ۴۸۸)
لوید وارنر، در قالب بررسی سبک زندگی یانکی سیتی افزون بر نحوه گذران اوقات فراغت و تفریحات و سلیقه های ورزشی، به تفاوت های دینی و چشم اندازهای اخلاقی، ارزش های سیاسی، الگوهای زندگی خانوادگی، روابط زناشویی و تربیت کودک در تحقیقات خود اشاره کردهاست (مک کی، ۱۹۶۹ : ۷۴-۲۷۵) .